مطالب جالب و جذاب

مطالب جالب و مفید از همه جا ، مطالب تاریخی - علمی - خلاصه جالب ترین ها رو میتونید تو این وبلاگ پیدا کنید

مطالب جالب و جذاب

مطالب جالب و مفید از همه جا ، مطالب تاریخی - علمی - خلاصه جالب ترین ها رو میتونید تو این وبلاگ پیدا کنید

وقتی یک مداد را خیلی به چشم‌هایتان نزدیک می کنید، آن را دوتا می‌بینید..!؟ دلیلش این است که چشم‌هایتان لوچ می‌شود...
اتّفاقا روابط عاطفی میان آدم‌ها هم، همینطور است... وقتی از فرط دوست داشتن، زیاد به یک نفر بچسبید، هر لحظه او را بخواهید و همه‌ی انرژی خود را فدای او کنید، احساساتتان لوچ می‌شود... یعنی یا خوبی‌هایش را دوتا می‌بینید یا بدی‌هایش را..!! البته، نتیجه یکسان است..!! شما درهر صورت،با واقع‌بینی خداحافظی کرده‌اید! مشکل اینجاست که آدم‌ها، مداد نیستند..!!
یک عکّاس مشهور در کتابش نوشته بود:«یک عکس فوق‌العاده، نتیجه‌ی فاصله‌ی مناسب عکّاس، از موضوع مورد علاقه‌اش است»..!!
پس برای داشتن یک رابطه‌ی فوق‌العاده، همیشه به دنبال بهترین فاصله باشید نه نزدیکترین فاصله...

داستان نقاشی پیرمرد چپق به دست


در حدود سالهای 1320 دو عکاس تهرانی که علاقمند به کار عکاسی مستند بودند به روستای مرق کاشان میروند تا از فضای روستا، مردمانش و بقعه ی بابا افضل عکسبرداری کنند. 
آنها هنگام ظهر برای صرف نهار به قهوه خانه ی روستا میروند و در آنجا پیرمردی را می بینند که بعد از خوردن دیزی آبگوشتش به آرامی در حال پُک زدن به چپق میباشد.
از او عکسی میگیرند و بعد به تهران باز میگردند.
آنها نگاتیو عکس را در تاریک خانه آتلیه شان به ظهور میرسانند و آن اثر را بسیار زیبا میبینند و آن را روی دیوار عکاسخانه خود نصب میکنند.
مدتی بعد صاحب کافه ای در خیابان لاله زار تهران برای گرفتن پرتره اش به عکاسخانه میرود و عکس پیرمرد چپق بدست را کنار بساط دیزی و چای و قندان می بیند و از آن خوشش آمده آن را خریده و بر دیوار کافه اش نصب میکند.
این تصویر سالهای سال بر دیوار کافه نصب بود تا اینکه روزی هنرمندی برای خوردن قهوه و کشیدن سیگاری گذرش به کافه مزبور میافتد و عاشق عکس شده از روی آن یک تابلو نقاشی میکشد.
چند سال بعد از روی آن نقاشی پوسترهایی به طور گسترده در تمام نقاط ایران چاپ میشود و زینت بخش دیوار هر قهوه خانه و کافه و رستوران های دست سوم و چهارم شهر و جاده ها میشود.