مطالب جالب و جذاب

مطالب جالب و مفید از همه جا ، مطالب تاریخی - علمی - خلاصه جالب ترین ها رو میتونید تو این وبلاگ پیدا کنید

مطالب جالب و جذاب

مطالب جالب و مفید از همه جا ، مطالب تاریخی - علمی - خلاصه جالب ترین ها رو میتونید تو این وبلاگ پیدا کنید

پیدا کردن شوهر برای این زن زیبای مشکل پسند

زن زیبایی که مشکل پیدا کردن همسر را دارد!
زن زیبایی که مشکل پیدا کردن همسر را دارد!

این خانم علیرغم داشتن اندام جذاب و صورت و موهای زیبایش در پیدا کردن شوهر با مشکل جدی روبرو شده است.
این خانم علیرغم داشتن اندام جذاب و صورت و موهای زیبایش در پیدا کردن شوهر با مشکل جدی روبرو شده است. خانم ۲۵ ساله به نام لوسی هرولد که تیپ زیبایش خیلی ها را حسرت به دل نموده است این روزها به هر دری می کوید با دست خالی بر می گردد.
هرولد اخیرا با چاپ تصویری از خود روی مجله مردانه Zoo, Nuts and Loaded. سعی نمود نگاه برخی از جوانها را به سمت خود بکشاند اما موفقیت امیز نبود.او حتی شبی در مراسم شو”تیک می اوت”ظاهر شد تا با نمایش تیپ خفن خود برخی ها را بسوی خود جذب نماید اما با در بسته مواجه شد.
خانم هرولد ساکن تمورث پس از اینکه هیچ روزنه امیدی نیافت تصمیم گرفت به اتفاق جک نولز سایت همسریابی برمینگهام را بوجود اورد تا ضمن تلاش برای رسیدن به نامزد مورد علاقه اش به سایر دخترانی که مشکل مشابه او را دارند کمک نماید. 
ادامه مطلب ...

ماجرای انتخاب همسر برای شاهزاده چین


دویست و پنجاه سال پیش از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند، تا دختری سزاوار را انتخاب کند.
وقتی خدمتکار پیر قصر، ماجرا را شنید غمگین شد چون دختر او هم مخفیانه عاشق شاهزاده بود. دختر گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت.
مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.
روز موعود فرا رسید و همه آمدند. شاهزاده رو به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گلرا برای من بیاورد، ملکه آینده چین می شود.
همه دختران دانه ها را گرفتند و بردند. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، گلی نرویید.
روز ملاقات فرا رسید، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدانهای خود داشتند.
لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدانها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود!
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است.

شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند: گل صداقت... همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود... .